37.گُجَسته دِژ - صادق هدایت

پادکست کتاب کست - KetabCast - A podcast by MONTANA

Categories:

37.گُجَسته دِژ - صادق هدایت«گجسته دژ» داستان کوتاهی از نویسندهٔ ایرانی، صادق هدایت است که بار نخست، در ۱۳۱۱ خورشیدی، همراه با ده داستان کوتاه دیگر، در مجموعه‌داستان سه قطره خون در تهران منتشر شد.پیرنگخورشید پس از هشت سال از فرار شوهرش، به غش و صرع مبتلا است. روشنک دختر او است که با شنا در رودخانه تفریح می‌کند. هرچند که مردم روستا به او تهمت می‌زنند.خشتون هشت سال خود را در سیاهچالی در جستجوی اکسیر اعظم (طلا) حبس کرده‌است. او استاد خود را کشته است و برای کامل کردن اکسیر طلا به سه قطره خون از آخرین قطره‌های خون دختری باکره نیاز دارد. او برای اینکار دختری را که هر روز در رودخانهٔ روبروی دخمه‌اش شنا می‌کند برمی‌گزیند و مادرش را راضی می‌کند تا دختر را در دخمه به او سپارد. خشتون پس از بستن دست‌ها و پاهای دختر و بریدن گلویش ماه‌گرفتگی روی پیشاپیش را می‌بیند و متوجه می‌شود که روشنک دختر خودش است.